به ادامه مطلب مراجعه کنید...
پسر حاجى علیقلى خان سردار اسعد پسرحسین قلى خان ایلخانى بختیارى. پس از فتح تهران به دست احرار در سال 1327 هجرى به همراهى یفرم خان مجاهد معروف براى سرکوبى اشرار اردبیل به ریاست اردوى سیار نامزد گردید و در آن سفر خدمت نمایانى نمود و از عهدة خدمت خود به خوبى برآمد و از همین جهت بود که قدرى محبوبیت پیدا کرد.
(احیا الملک(شیخ محمد خان
شیخ محمد خان احیاالملک پسر حاجى میرزا علینقى صنیع الممالک زرگرباشى, پس از تحصیلات در دارالفنون تهران براى تحصیل طب به پاریس مسافرت کرد و در حدود سال 1317 بود که به تهران مراجعت کرد و بواسطة رابطه اى که با میرزا على اصغر خان اتابیک داشت شهرتى حاصل کرد. برخلاف پدرش به درستى اخلاق حمیده معروف بود
از طایفه حاجى میر مناف صراف تبریزى. سابق درتبریز شغل شاگرد بزازى داشت. در حدود 1318 به عنوان تحصیل به نجف مسافرت کرد و بعداز چند سالى به تبریز مراجعت نمود و خود را جزو متجددین به شمار آورد
در تاریخ1324که بعضى از اهالى تبریز به قونسولخانه انگلیس متحصن شدند سردسته و تعزیه گردان همین میرهاشم بود. پس از خروج از قونسولخانه انجمنى تشکیل دادند که بعدها انجمن ایالتى آذربایجان گردید. بالاخره اول شخص تبریز و جزو رجال فعال آذربایجان و اولشخص مشروطه طلبان در تبریز گردید و بناى فسادکارى و اذیت اهالى را گذاشت و بقدرى شیطنت کرد که اهالى تبریز دکاکین را بستند و خروج او را از شهر از دولت خواستند و او هم به تهران روانه شد و بقدرى در تهران با تبریز مکاتبه کرد که اهالى تبریز ازترس اینکه مبادا بزودى مراجعت کند او را از طرف آذربایجان وکیل کردند(؟ 1325), بعداز یکى دو ماه به تبریز مراجعت کرد
در تهران هم با محمد على میرزا بند و بست رامحکم نموده انجمنى بنام ¨اسلامیه¨ تشکیل داد و برضد مشروطیت شروع به اقدامات کرد واین کار تصادف کرد با توپ بستن مجلس. بالاخره مدت یک سال چه در شهر و چه در خارج شهر بضدیت مردم مشغول بود و یک دفعه هم مجروح گردید. در اواخر دوره استبداد محمدعلى میرزا به تهران آمد و بعد از فتح گرفتار و در میدان توپخانه به دار آویخته شد.سن او بیش از چهل و پنج سال نبود
| (معاون الدوله(میرزا ابراهیم خان |
پسر فرخ خان امین الدوله کاشى غفارى. در زمان سلطنت ناصرالدین شاه جزو خلوت سلطنتى به سمت پیش خدمتى منصوب بود ولى نفوذ کاملى درامورات دولتى داشت و اغلب به همراهى برادر خود مهدى خان وزیر همایون و میرزا محمدخان اقبال الدوله پسر عموى خود برضد اقتدارات میرزا على اصغرخان امین السلطان کارمى کرد. در اواخر دورة ناصرالدین شاه مدتى وزیر تجارت شد
در دورة مظفرالدین شاه برحسب میل درباریهاى تهران از تهران خارج و در تفلیس و خاک قفقاز قونسول ژنرال بود . در سال 1319 مامور دول بالکان شد و در بخارست پایتخت رومانى اقامت داشت. در ربیعالثانى 1328 که کابینه در تحت ریاست سپهدار اعظم تشکیل شد او به وزارت خارجه منتخب گردید و نیز در سال 1329 در کابینه سپهدار وزیر پست و تلگراف بود
در سال 1330در کابینه نجفقلى خان صمصام السلطنه وزیر مالیه شد و در سال 1333 در کابینه میرزاحسن خان مستوفى الممالک وزیر خارجه بود و نیز در همان سال در کابینه مشیرالدوله به همان سمت باقى ماند
(آصف الدوله (میرزا صالح خان |
میرزا صالح خان آصف الدولة تبریزى پسر حاجى کلانتر معروف که جسد میرزا على محمد باب را نجات داده و سمت پیر طریقتى دراویش راداشته و کدخداى محله باغ میشه تبریز بودمیرزا صالح خان پسر بزرگ حاجى کلانتر بود و دو برادر کوچک تر از خود داشت, یکى میرزا ابراهیم خان شرف الدوله وکیل مجلس شوراى ملى در دوره اول و دیگرى میرزا اسحق خان معززالدوله میرزا صالح خان سابقا وزیر اکرم لقب داشت و اخیرا پس از فوت حاجى رضاقلى خان شاهسون آصف الدوله این لقبرا گرفت. مشارالیه اولا بیگلربیگى تبریز بود, بعد حاکم قزوین و گیلان و زنجان بود و بعد یک مرتبة دیگر حاکم زنجان شد
(ظهیرالدوله(علىخانقاجار |
پسر محمد ناصرخان ظهیرالدوله از اعیاندربار ناصرالدین شاه بود. پس از مردن میرزا حسن صفى علیشاه که رئیس جماعتى از یکفرقه صوفیه بود و ساکن تهران بود ظهیرالدوله مقام ریاست را حائز و ملقب به اقب ¨صفا علیشاه ¨ گردید به حسن اخلاق و ملایمت طبع و نیک نفسى مشهور بود. حکومتهاى مختلفه در ولایات ایران کرده
در موقع توپ بستن مجلس شوراى ملى در شهر جمادى الاولى 1326 او حاکم مازندران بود و چون از اعوان مشروطیت بود خانة معروف او را که در بهترین خیابانهاى تهران واقع بود(خیابان علاالدوله) به حکم شاه مخلوع به توپ بستند و تمام اموال خانه او را به یغما بردند و مىشود گفت تمام دارائى او به هدر رفت
(سعد الدوله (میرزاجوادخان |
میرزا جوادخان سعدالدوله پسر حاجى میرزاجبار ناطم المهام تذکره چى که بعدها قونسول ژنرال در بغداد شد و نیز مدیر روزنامه ¨وقایع اتفاقیه ¨ , پسر حاجى صفرعلى خوئى بود. سابقا یعنى قبل از چهل سالگى درتلگراف خانه در زمان ریاست علیقلى خان مخبرالدوله در تبریز مستخدم بود و بعدها رئیس مدرسه مظفرى تبریز بود
در همان اوان بواسطه بدرفتارى که با زن خود دخترمخبرالدوله مى کرد از طرف مخبرالدوله شدیدا تنبیه و از تلگرافخانه خارج شد و کینة این مطلب را در دل گرفت. پس از خروج از تلگراف خانه در وزارت خارجه مستخدم شد و مدتها در تهران مشغول بود. بالاخره در اوایل سلطنت مظفرالدین شاه وزیر مختار بلژیک گردید, و مى گویند پایه ثروت او بواسطه خرید اسلحه اى بود که مطفرالدین شاه درفرنگستان به توسط او کرده بود
در حدود سال 1321 به تهران آمد. در موقعى که صدارت با شاهزاده عبدالمجید میرزا عین الدوله بود و پس از مختصرى توقف وزیر تچارت گردید و خود را جزو متجددین قلم داد و محرمانه بر ضد عین الدوله وبلژیکیها ى مستخدم گمرک و مالیه انتریگ مى کرد. عین الدوله مطلب را دریافت و در سال 1323 پس از قضیه چوب زدن علاالدوله حاکم تهران تجار را, عین الدوله او را معزول کرد و به طرف یزد تبعید نمود
او از محل حبس فرار کرده خود را به تلگرافخانه انگلیسها انداخت و درآنجا تا پس از شش ماه به همراهى ملیون تازة ایران به تهران وارد شد و از طرف تهران وکیل گردید. در اول خیلى کارش بالا گرفتولى بعد بواسطه انتریگ بر ضد مرتضى قلى خان صنیع الدوله رئیس مجلس بواسطة کینه دیرینه و خود سریهاى دیگر در 1325 از مجلس خارج و بعد ازمدتى که کابینه به ریاست میرزا احمد خان مشیرالسلطنه تشکیل گردید اوهم وزیر خارجه شد. ولى بواسطه تعطیل اجزا وزارت خارجه برضد او, تقریبا بیست و پنج روز دیگر معزول گردید, و چون تمام ملیون برضد او بودند نتوانست در منزل بماند , به سفارت هلند رفت و متحصن گردید در سال 1327 که مجلس بسته و محمد على میرزا مستقل بود اول به وزارت خارجه و بعد به عنوان کفیل ریاست وزرا از طرف ابو القاسم خان ناصرالملک که در فرنگستان بود رئیس الوزرا گردیده بود
پس از فتح تهران جزو اشخاصى بود که از تهران تبعید گردید ومدتها در پاریس اقامت داشت. در سال 1333 به تهران مراجعت کرد و ثانیا بواسطه فشار خارجی ها مقام رئیس الوزرایى را به او دادند ولى بواسطة هیجان عمومى در تهران فرداىآن روز شاه از این عمل منصرف گردید
على اکبردهخدا |
پسر خان باباخان, دخو از این جهت مىگویندکه در مقالات خود¨دخو¨ که مخفف دهخدا است امضا مى کرد. تحصیلات او در مدرسه سیاسى تهران شده است. پس از اتمام مدرسه در نزد میرزا ابراهیم خان معاون الدوله کاشى مدتى امرار وقت کرد و به همراهى او به بالکان مسافرت کرد و از آنجا به رم رفت و به عنوان منشى گرى معاون الدوله مدتى در آنجا بودپس از مسافرت رم به بادکوبه آمد وبعداز چند ماهى به رشت مسافرت کرد و این موقع مصادف بود با سال 1323 و ابتداى آزادى در ایران. او بواسطه شوق زیادى که به این امورات داشت به تهران آمد و در سال 1325به اتفاق مرحوم میرزا جهانگیرخان شیرازى معروف مدیر ¨صور اسرافیل¨ و سرمایة میرزاقاسم خان تبریزى روزنامه صور اسرافیل را تاسیس کردند. ¨چرند پرند¨ هاى صور اسرافیل که از قلم دخو بود بسیار معروف و خیلى جالب توجه عامه شد
پس از توپ بستن مجلسدر 1326 به قفقاز و اروپا و اسلامبول رفت و در آنجا در روزنامه ¨سروش¨ مقاله مى نوشت. پس از فتح تهران در 1327 به تهران آمد و از طرف مجلس وکیل گردید و جزو هیئت اعتدالیون برخلاف انتظار معرفى گردید. پس از بستن مجلس در 1329 بى شغل بود تا درسال 1332 در وزارت معارف رئیس کابینه وزارت معارف گردید. در دوره دوم مجلس بعضى حرکات غیر منتظر از اوصادر گردید. بهمین جهت نسبت به او تعریفى نیست. ولى گذشته از این مطلب, بسیار قابل است که در ادبیات ایران از او استفاده شود علی اکبر دهخدا رجل فرهنگی ایران و مولف فرهنگ دهخدا 27 فوریه 1956 ( هشتم اسفند 1334 ) در 78 سالگی در گذشت . وی سالها از اعضای شورای عالی معارف ایران بود . دهخدا کار نویسندگی را با نوشتن برای روزنامه ها آغاز کرده بود و تالیفات متعدد دارد . طنز های ژورنالیستی او تحت عنوان چرند و پرند معروفست . او با امضای مستعار « دخو » مطالب خود را در نشریات منتشر می کرد . خدمات دهخدا به فرهنگ ایران بیش ازاین توصیف ها است
احمد شاه قاجار |
سلطان احمد شاه قاجار 28 فوریه 1930 ( 9اسفند1308 ) درست 4 سال و 4 ماه پس از خلع قاجاریه از سلطنت ایران در 32 سالگی درپاریس در تبعید درگذشت . بر اساس نوشته هاى محققان ایرانى و خارجى پول دوستى ازخصوصیات بارز احمدشاه بود, از همان اوایل سلطنت شروع کرد به جمع آورى ثروت و فرستادن آن به بانکهاى اروپا و هندوستان. وی دچار اضافه وزن و بیماری کلیوی بود.احمدشاه در تیرماه هزار و دویست و هشتادو دو در 12 سالگی برجای پدرش که از سلطنت خلع شده بود نشسته بود . احمد شاه به اراده خود به اروپا رفته بود که دیگر به او اجازه بازگشت داده نشده بود. از بررسی خاطرات برخى رجال آن زمان و رفتار احمد شاه چنین برمی آید که نمی توان نسبت به وطن دوستی او تردید کرد. ولی اوضاع زمان و مداخله خارجیان مانع از آن بود که بتواند اقدامی کند.او در بیست و سه سالگى با مهارت تمام کودتای ژنرال رضاخان ــ سید ضیاء را از سر گذرانیده بود محمدعلى فروغى از طرف رضاخان به پاریس رفته تا احمد شاه را قانع کند در مقابل دریافت یک میلیون لیره استعفا دهد. و احمد شاه در جواب مى گوید : من حاضر نیستم به هزار برابر این مبلغ هم بفروشم و تو به ارباب خود ازقول من بگو که این خیال باطلى است, زیرا من پیش وجدان خود در مقابل نسل هاى آینده ایران سرافرازم که حتى حاضر شدم از سلطنت برکنار شوم ولى خیانت نکردم. بنابراین اگر استعفا نمایم مثل اینست که من رضایت داده ام و سلطنت را حق خود ندانسته ام. لذا اگر تمام دنیا را به من بدهید استعفا نخواهم داد
یفرم خان ارمنى |
یپرم خان ارمنى, در بهمن 1287 پس از اتحادگروه هاى مجاهد گیلان در رشت به وى که جزو مجاهدان قفقازى در گیلان بود ماموریت دادند تا گروههاى مسلح مجاهدان را سازماندهى نماید. و همراه مجاهدان گیلان در تصرف شهر رشت و کشتن حاکم آنجا خان بالاخان شرکت داشته و سپس به همراه آنان به فرماندهى محمد ولى خان تنکابنى بسوى تهران حرکت کرده و تهران را تصرف و محمدعلی شاه را خلع مى کنند
بعداز پیروزى, یپرم خان رئیس پلیس مشروطه بوده وبعدها فرماندهى عملیات سرکوب مجاهدانى که مخالف خلع سلاح بودند را به عهده داشت
در آخرین تلاشى که محمدعلی شاه (با کمک مالى و تسلیحاتى روسیه)براى بازپس گرفتن تخت و تاج از دست رفته نمود و به همراه دو برادرش سالارالدوله و شعاع السلطنه به ایران از طریق شمال و غرب حمله نمودند, یفرم خان از طرف حکومت مشروطه فرمانده نیروهاى دولتى براى مقابله با سالارالدوله تعیین گردید, و وى موفق به دفع نیروهاى سالارالدوله گردید. و در همین ایام که در قلعه اى از قلات متعلق به فرمان فرما (فرمانده کل قوا) مستقر شده بود شب هنگام تیرى بطرف سرش شلیک گشته و کشته شد. بنا به روایات ناموثق این امر به دستور فرمان فرما و توسط رضاخان(رضاشاه) صورت گرفت
(مشیر الدوله(میرزا حسنخان |
پسر میرزا نصرالله خان مشیرالدوله نائینى.تحصیلات خودرا در فن حقوق در مسکو کرده است. پس از اتمام تحصیلات به سفارت پترزبورگ منصوب گردید و موقعى بود که نصرالله خان مشیرالدوله پدرش وزیر امورخارجه بود و آنوقت لقب مشیرالملکى داشتاول دفعه که مشیرالدوله وزیر شد در تاریخ رجب 1325 که کابینه در تحت ریاست میرزا احمدخان مشیرالسلطنه تشکیل شده بود او وزیر عدلیه گردیدو به لقب مشیرالدوله نائل شد و در همین سال بود که براى تبلیغ تاج گذارى محمد علی شاه به جمهورى فرانسه به پاریس مسافرت کرددر سال 1325 در کابینه ابو القاسم خان ناصرالملک وزیر خارجه گردید و همین طور در کابینه هاى مختلف با تغییر شغل به وزارت منصوب بود. حتى پس از بستن مجلس در 1326 در زمان استبداد صغیر در کابینة مشیرالسلطنه و کابینة سعدالدوله مشغول کار بوددر سال 1327 پس از فتح تهران و تشکیل کابینة محمد ولى خان سپهدار اعظم او نیز وزیر عدلیه گردید و در این موقع براى اصلاح عدلیه(به خیال خود) یک عده از قضات را بدون محاکمه برخلاف قانون اساسى از عدلیه خارج کرد و این عمل مخالف توقع مردم از مشیرالدوله بود
در سال 1333 قمرى کابینه به ریاست مشیرالدوله تشکیل یافت, براثر فشار روسها و انگلیسها پس از چهل روز مستعفى گردید بار دوم در تیرماه 1299 خورشیدى نخست وزیر شد, اولین کارى که کرد عبارت بود از تعلیق قرارداد خائنانه 1919 ایران و انگلیس که توسط وثوق الدوله منعقد شده بود, واقعه مهم دیگر این دوره نخست وزیرى او قیام شیخ محمد خیابانى در تبریز بود. وى دو بار دیگر نخست وزیر شد که هردوبار به علت مخالفت و درگیرى با رضاخان سردار سپه مجبور به استعفا شد. بعد از کناره گیرى از سیاست به کار تحقیق و نویسندگى پرداخت, و کتاب تاریخ ایران باستان از نتایج کار تحقیقاتى او در اواخر عمر وى مى باشد. مشیرالدوله در سال 1314 خورشیدى در سن 63 سالگى درگذشت
(اعلم الدوله (خلیل خان |
دکتر خلیل خان اعلم الدوله پسر حاجى میرزاعبدالباقى طبیب تهرانى تحصیلات مقدماتى خود را در تهران کرد و بعد براى تکمیل تحصیلات طبى به پاریس مسافرت کرد و در اوایل سلطنت مظفرالدین شاه در حدود 1316 به تهران مراجعت کرد و در دستگاه شاهى مقامى عالى پیدا کرد و ثروت کاملى به دست آورد پس از فوت مظفرالدین شاه نیز در دستگاه شاهزاده ملک منصور میرزا شعاع السلطنه پسر مظفرالدین شاه طبیب مخصوص گردید مقالات زیاد در روزنامه ¨عصر جدید¨ که مدیرآن برادرش عبدالحمید خان متین السلطنه بود مى نوشت. ترجمه ثانى کتاب ¨کنت مونتکریستو¨ ازوست
(مخبرالسلطنه(هدایت |
حاجى مهدیقلى خان مخبرالسلطنه پسر علیقلى خان مخبرالدوله پسر رضا قلى خان هدایت. در حدود چهارده سالگى براى تحصیل به برلین مسافرت کرده در خانوادة یکى از پروفسورهاى مستشرق به نام دیتریش که عربى دان بوده است توقف کرد و مدت نه سال در برلین مشغول تحصیل بود و پس از آن به ایران مراجعت کرد. اول در تلگرافخانه مستخدم و بعد در حدود 1315 رئیس گمرکات آذربایجان گردید
در حدود سال 1319 با آقا میرزا على اصغرخان اتابک اعظم سفر مفصلى به اروپا وآمریکا و چین و ژاپن و هند نمود. بعداز مراجعت از این سفر مدتى بى شغل و مشغول تالیف کتاب فوائد الترجمان که مکالمه و لغت زبان فرانسوى است و کتاب دیگر که راجعبه جغرافى است بود. به زبان آلمانى مسلط بود و انگلیسى را هم مى دانست
دراواخرسلطنت مظفرالدین شاه یعنى 1322 رئیس مدرسه نظامى تهران گردید. وى از اشخاصى بود که در زمان مظفرالدین شاه همیشه در پى فرصت براى بیدار کردن مردم بود.در سال 1326 به حکومت آذربایجان منصوب و در همان سال که مجلس توپ بسته شد همراهی هاى زیاد با ملیون تبریز کرده خود به برلین مسافرت نمود و قریب یک سال در آنجا اقامت داشته وپس از غلبة ملیون و فتح تهران به اصرار و درخواست خود آذربایجانی ها دومرتبه والى آذربایجان شد در سال 1335 از تهران به سمت وکالت در مجلس چهارم انتخاب گردید ودر سال 1336 در کابینة شاهزاده عبدالمجید میرزاى عین الدوله وزیر عدلیه شد
شیخ محمدخیابانى |
شیخ محمد خیابانى در سال 1297 هجرى قمرى در خامنه از توابع تبریز به دنیا آمد . مدتى در روسیه در تجارتخانه پدرش مشغول کاربود. در زمان محاصره تبریز توسط قشون محمدعلی شاه , جزو مجاهدین مدافع شهر بود. دردوره دوم مجلس شوراى ملى از تبریز به مجلس راه یافت و عضو حزب دمکرات بود . پس از بستن مجلس به روسیه و سپس به تبریز آمد, بعداز انقلاب 1917 در روسیه , فرقه دمکراترا فعال نمود. درزمان حضور قواى عثمانى در تبریز مدت دو ماه در زندان بود
خیابانى از مخالفین سرسخت امضا قرارداد خائنانه ایران و انگلیس توسط انگلو فیل معروف وثوق الدوله صدراعظم وقت بود . پس از امضا این قرارداد اعتراضات گسترده اى بویژه در بخشهاى شمالى ایران بوقوع پیوست, از جمله قیام دمکراتهاى آذربایجان به رهبرى خیابانى. این قیام در سال 1338قمرى(1920 میلادى) با خدعه و نیرنگ و تا حدودى برآورد غلط دمکراتها که حاکم منتصب تهران یعنى مخبرالسلطنه را علیرغم ارتباطاتش با نیروهاى مرتجع و قزاق و انگیس به شهر راه دادند, بطرز وحشیانه اى سرکوب گشته و خیابانى بطرز فجیعى به قتل رسید
(میرزا کوچک خان(جنگلى |
میرزا یونس معروف به میرزا کوچک, فرزند میرزابزرگ در سال 1298 در رشت متولد شد.تحصیلات خود را در مدرسه حاجى حسن و مدرسه جامع رشت انجام داد. مدتى در روسیه بود.جزو مجاهدین گیلان بود که قزوین و تهران را فتح کردند
سیاست هاى ضد ملى حکومت مرکزى و همچنین مداخلات انگلیس در امور ایران و قرارداد خائنانه ایران و انگلیس میرزا کوچک خان را به ایجاد جنبش جنگل واداشت.جنبش جنگل متشکل از سه فراکسیون میرزا, حزب کمونیست و طرفداران احسان الله خان بود.تا زمانى که این سه فراکسیون همکارى مى کردند جنبش جنگل با موفقیت در تمام گیلان و بخش شرقى مازندران تا بابل را اداره مى کردند.اما بعدها بین این سه فراکسیون اختلاف افتاد که علت اصلى آن از یک طرف افراطی گرى گروه احسان الله خان و از طرف دیگر بى توجهى کوچک خان به نیروهاى حکومت مرکزى و همچنین انگلیسى ها که مى خواستند از طریق گیلان به شوروى تازه تاسیس شده نیرو گسیل نمایند بود
در اواسط 1921 میرزا کوچک خان متحدین سابق خود کمونیست ها را در رشت و انزلى سرکوب نمود. که به قتل حیدرعمو اوغلى انجامید. سپس کارش به درگیرى با متحد دیگرش خالو قربان که اینک با قواى دولتى همکارى مى کرد کشیده شد . این درگیری ها جنبش جنگل را کاملا تضعیف کرده و باعث پراکندگى نیروهاى آن و خالى شدن آن از پشتیبانى توده اى گشت . حکومت مرکزى از این فرصت استفاده نمود و با ارسال قشون به فرماندهى رضاخان به گیلان باقیمانده نیروهاى جنگل را تار و مار نمود. میرزا کوچک خان که زخمى شده بود در مسیر حرکت به سمت خلخال از شدت سرما جان داد, و کسانى که جسدش را پیدا کردند, سرش را بریده و تحویل مقامات دولتى دادند
(باقرخان(سالار ملى |
باقر خان از رهبران انقلاب مشروطیت و یار نزدیک ستارخان بود. وى در سازماندهى دفاع تبریز در مقابل یورش سپاهیان حکومت مرکزى نقش بزرگى داشت. بعد از فتح تهران و خلع محمدعلی شاه از سلطنت, همراه با ستارخان در تهران مقیم شد. در زمان خلع سلاح مجاهدین توسط نیروهاى دولتى دستگیر و سپس آزاد شد. دراوایل جنگ جهانى اول در سال 1334 قمرى همراه چند تن دیگر در نزدیکى قصرشیرین توسط عده اى از کردها به قتل رسید
| ارباب جمشید |
پسر بهمن زرتشتى یزدى از صرافهاى معروف تهران بود. در دوره اول مجلس شوراى ملى از طرف زرتشتیان وکیل مجلس گردید. بواسطه حسن سلوک با مردم در معاملات صرافى اغلب رجوعات اهالى تهران و خیلى از ولایات ایران و بعضى از شعبات ادارات دولتى به او محول گردید. در حدود 1330 بوسائط عدیدة تجارتى ترتیبات ادارى او برهم خورد و هرچند جد و جهد کرد نتوانست به صورت اولیه برگرداند,از این رو کار او راجع به ادارات دولتى گردید و مى توان گفت هیچ کس به پول خود نرسید مگر بانک استقراضى روس که طلب خود را اصلا و فرعا که اصل آن زیاده از 800000 تومان بود در محاسبة دولت آورد و با فرع زیادى محسوب نمود