به ادامه مطلب مراجعه کنید...
بسمه تعالی
آدمها به اندازهای که میاندیشند انسان هستند. «دکتر علی شریعتی»
تحقیقی که پیش روی شماست حاصل گردآوری مطالبی از کتب و منابع مختلف در رابطة با هنر معماری، تاریخچه معماری و سبکهای مربوط به معماری و تاثیر فرهنگ بر معماری میباشد.
مطالب ارائه شده در تحقیق توسط گروهی از دانشجویان درس مبانی و شهرسازی رشته عمران دانشکدة فنی و مهندسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد در پاییز سال تحصیلی 83-82 جمعآوری شده است.
امید است که مجموعة گردآوری شده مورد استفاده و توجه دانشجویان و دانشپژوهان عزیز قرار گیرد.
تعریف معماری
بروس السوپ صاحبنظر در مورد معماری و تاریخ آن به بیان تعریف سادهای از معماری میپردازد:
معماری عبارت است از بنایی که معنا و محتوا داشته باشد او معتقد است معماری به نوعی از سازندگی اطلاق میشود که مردم بوسیله آن به هویت خود پی میبرند و به این هویت مفهوم میدهند.
بروس آلسوپ همچنین در تعریف معماری آورده است:
معماری نیاز انسان به اینکه از احساسات مشترکش به عنوان وسیلهای برای بیان احساسات مشترک استفاده نماید.
فیلیپ جانسون یکی دیگر از کارشناسان معماری در تعریف معماری چنین آورده است: معماری تنها ایجاد انواع جدید فضاهاست. او مهمترین نقش معماری را ایجاد دگرگونی در زمینه فرهنگی موجود میداند و این نقش نخست زیبایی شناختی است.
فرانسیس دی. کی. چینگ:
از معماری به عنوان یک هنر بالاتر از جوابگوئی صرف به نیازهای عملکردی برنامه یک بنا میباشد. اصولاً، تجلیات فیزیکی معماری با عملکرد انسان مطابقت دارد.
دکتر مهدی حجت نیز در تعریف معماری این گونه آورده است:
معماری شکل دادن به مکان زندگی انسان است پس فعل معماری مستلزم توجه همزمان به دو عامل است: «شکل» و «زندگی» به عبارت دیگر معماری درصدد ساختن ظرف برای مظروف است. ظرفی به نام بنا برای مظروف «زندگی انسان»
کریستوف الکساندر نیز در تعریف سادهای از معماری آورده است:
هر انسان از آن رو که انسان است زندگی خود را میشناسد. کافی است بدان توجه کند و با خود صادق باشد و بگذارد آنچه در درون اوست به صورت چوب، سنگ واجد درآید و مکان زندگی را شکل دهد.
بطور کلی و خلاصه در تعریف معماری مطلوب میتوان گفت:
معماری مطلوب معماری میباشد که انسان در آن احساس زنده بودن و حیات داشتن، انسجام و آرامش کند.
معمار:
برای تعریف معمار نیز از تعاریف صاحبنظران معماری استفاده مینماییم در این رابطه و در تعریف معمار کریستوفر الکساندر آورده است.
معمار را در معنای عام کسی میدانیم که به ساختن بنایی اقدام کند او در ساختن این بنا نه تنها باید خصوصیات آن نوع ا زندگی را که قرار است در آن مکان رخ دهد بشناسد. بلکه باید به تصویری از زندگی بهتر در آن مکان نیز وقوف داشته باشد.
لذا معمار لاجرم در مکانی که طراحی میکند برداشت خود از زندگی بهتر را بیان میدارد بدین ترتیب مجموعه باورهای معمار که محصول درک و احساس او از شایستهترین زندگی قابل عرضه در مکان مورد طراحی است تجلی مییابد.
همچنین معمار را کسی میدانند عرضه کننده تعریفی از شایستهترین زندگی میباشد که با خلق فضای معماری خود امکان تحقق آن را برای استفادهکنندگان فراهم میسازد.
خاستگاه معماری:
از نخستین دوزهایی که انسان زراعت و اهلی کردن چهارپایان را فرا گرفت، قبیلههای واقع در اطراف دریای مدیترانه ساکن شدند. زندگی، افسانهها و نقوش حک شده توسط انسان پیش از تاریخ، اساس تمدن غربی را پی ریزی کرد.
این قبیلهها همزمان با بیرون آمدن از تاریکی جهل و همانگونه که خانهها و معابدشان برای انکعاس زندگی آنان به صورت روز افزون پیچیدهتر میشد، تحول و توسعه یافت. ساختمانهای ساده اجدادی آنان جای خود را به ساختمانهایی با طرح و تزئین جدید میداد.
معابد و مقابر سنگی عصر از لحاظ شکل، حجاری ونقاش و تزئین غالباً به تقلید از خانههای جدید نخستین کشاورزانی که در کنار نیل زندگی میکردند ساخته شده است. حتی امروزه هم خانههایی شبیه به آن در روستاهای کناره جنوبی بین النهرین دیده میشود. «تصویر b»
در قرن نهم پیش از میلاد، ساختمانهایی با خشت پخته در نزدیک کورنت در یونان به الهة «هرا» هدیه شدند.« تصویر a»
در قرن هفتم پیش از میلاد، قبیلههای لاتینی ساکن در تپههایی که بعدها شهر رم در آنجا بنا نهاده شد، خاکستر مردگانشان را در کلبههای کوچک گلی دفن میکردند. «تصویر c»
ساختمانهایی مانند آن هنوز در سرزمینهایی که معماری کلاسیک در آنجا پا به عرصه وجود نهاد با مصالح بومی به عنوان مسکن چوپانان کوچ نشین ساخته میشود.
این ساختمانها تا امروز به عنوان ساختمانهای دائمی در کشورهای فقیرتر جهان مورد استفاده قرار میگیرد. در دوران باستان خانههای روستایی نه تنها به عنوان یادگاری دائم از معابد سنگی اجدادی محسوب میشود. بلکه تا قرن نخست پس از میلاد. معابد کاهگلی باستانی در آتن و رم به شکل محترمانهای نگه داشته میشدند.
تاثیر نخستین میراث باستانی در اثنای تاریخ طولانی معماری کلاسیک باقی مانده هر ساختمان کلاسیک نمونهای از کلبههای ابتدایی است و کاربرد معماری کلاسیک سندی زنده از سرچشمههای فرهنگی تمدن غربی است.
معماری در مصر:
اساس معماری یادمانی غربی در مصر بوده است. در زمانی که نخستین نشانههای تمدن در یونان پدید آمد، معماران مصری ساختمان عظیم و سنگین را طی پانزده قرن پیش از آن ساخته بودند.
خاک بسیار حاصلخیز اطراف، رود نیل و بهرهبرداری از این منبع موجب پیدایش تمدنی غنی شد.
شیفتگی به ابدیت و خلق زندگی پایدار بر معماری باستان حاکم بود. مقابر سلطنتی معابدی برای عبادت فرعونهای متوفی بود. در حدود 2800 قبل از میلاد، کوههایی مصنوعی از سنگ یا اهرام بر روی اتاقهای ساخته میشد که در آنها جسد کاملاً مومیایی فرعون و داراییهای با ارزش او قرار داشت.
اهرام نخستین بناهای یادمانی بزرگ جهان به شمار میرفتند که با قطعات بریده شده از سنگ ساخته شده بودند. معبد خونز در کارناک «تصویر a»
و یارگیهای خاص معماری مصر تاثیر شدیدی بر توسعة سبک کلاسیک داشت و برخی جزئیات معماری آن بر معماری روم نفوذ کرد.
در ایام تابستان هیچ کدام از سبکهای معماری مصر در خارج از آن کشور تکوین و گسترش نیافت زیرا سبک معماری مصر برای انطباق با نیازهای فرهنگهای فقیرتر اطراف خود بسیار خاص و خیلی محافظه کارانه و غیر قابل انعطاف بود.
خزانه آترئوس «تصویر b» در حدود 1300 ق.م از تمدن یونان و معبدی که در پرینیاس «تصویر c» بوسیله یونانیان شش صد سال بعد در کرت ساخته شد. تفاوت بین پیشرفت و عقب ماندگی قابل مقایسه همسایگان شمالی آن را نشان میدهد. اقتباس نماکاری ساختمانهای مهم با سنگ، کاربرد ستون و تیر سنگی برای معابد و اشتیاق برای احداث ساختمان بزرگ و با ابهت را باید به عنوان مهمترین سهم معماری مصر در جریان اصلی مکتب کلاسیک ارزیابی کرد.
معماری در یونان ]700 ق.م-200 ق.م[
دولتهای یونان از موقعیتشان در کنار دریای مدیترانه و راههای تجاری با ارزش مدیترانه سود بردند و در حدود 700 ق.م از لحاظ فکری و نه از لحاظ حکومتی با هم متحد شدند که در آن آزادی اندیشه همراه با رقابت درونی منجر به پیدایش انقلاب فکری و هنری در آن شد. بالندگی تمدن یونان، جهان غرب را به جریان سیاسی فکری و هنری افکند که آن را برای مدت 2500 سال به جلو افکند. با این حال پیدایش تفکر منطقی. خدایان ما قبل تمدنی را که یونانیان از گذشتهای دور و تاریک داشتند از میان نبرد و خانههایی که برای آنها ساخته شده بود، به نمونهها و معیارهایی برای معماری غرب تبدیل شد.
از ساختمانهای خشتی و گلی نوعی طراحی جدید معبد پدید آمد. نخستین معابد دارای سقف گلی صاف یا سقفهای از نی بودند. در قرن 8 ق.م ابداع قطعات گلی بزرگ سقف ساختن نقشهای به شکل یک مستطیل ساده را با سقف کوتاه و مثلثی که ویژگی مشخصة بناهای کلاسیک است. عملی ساخت.
معماران یونان باستان بیش از دو قرن تلاش کردند تا تنها یک نوع فرم ساختمانی را به کمال برسانند و در این راستا نوعی معماری خلق کردند که به مدد توان و ظرفیت ماندگار خود بیش از دو هزار سال به عنوان آرمانی جهان باقی ماند.
از بناهای معروف این دوره میتوان به معبد آپولو در یونان «تصویر a» در 630 ق.م که متکی بر تیرهای چوبی بود و شکل اصلی آن به عنوان الگویی برای همه معابد بزرگ برای قرن بعد باقی ماند و معبد آرتمیس در کوزفو «تصویر b» که در آن حضور آشکار سازه چوبی به سازة سنگی تبدیل شد.
هنگامی که یونانیان امپراطوری ایران را در اواسط قرن پنجم ق.م به عقب راندند. تمدن ممتاز آنان عقل و خرد متراکم شده در خود را طی قرنی آکنده از ثروت و قدرت به نمایش گذاشت. ادبیات، هنر و فلسفه پیشرفت کرد و ساختمانهای جدید آن سطحی از ظرافت را به نمایش گذاشتند که اجزای آنها به عنوان الگو و نمونه، تمامی تحولات آتی را در معماری غرب تحت تاثیر قرار داد. در همان دورهای که دولت شهرهای یونانی دوران کوتاه اوج سعادت و رفاه خود را سپری میکردند برای آیندگان خود نوعی معماری که آن را کلاسیک مینامیم خلق کردند.
معماری در امپراطوری روم: ]200ق.م – 1200م[
در حدود 200 ق.م لشکریان شهری رم و متحدان ایتالیایی آن یونانیها را شکست و در بقایای روب ضعف امپراطوری اسکندر پیشروی کردند. توسعه طلبی دوم این سرزمین را به مرکز تمدن و تجمل تبدیل کرد. همزمان با شکلگیری امپراطوری مطلقه دوم در قرن نخست قبل از میلاد کاربرد سنگهای آتشفشانی همراه با آهک، در ساختمانسازی انقلاب پدید آورد و معماری کلاسیک را متحول کرد.
معماران رومی نظام معماری را که از یونان اخذ کرده بودند برای استفاده از مادة جدید اصلاح کردند.
امپراطوران، الزامی دموکراتیک را برای نگهداری ساختمانها و حفظ محبوبیت خود در شهر رم به میراث بردند. ثروت امپراطوری به امپراطوران پی در پی اجازه داد که بناهای وسیع برای سرگرمی مردم و آراستگی شهرها بنا کنند.
شاید معروفترین آنها کولوسئوم «تصویر b» که احداث آن در سال 70 پس از میلاد بوسیله امپراطور و سپاسیان شروع شد. این ساختمان عظیم گنجایش 000/50 تماشاگر را برای سرگرمیهای بیرحمانه در آمفی تئاتر داشت.
همچنین حمامهای امپراطور کاراکالا «تصویر c» در 216 پس از میلاد با ظرفیت 1600 نفر. معبد خدایان در پنتئون «تصویر a» در 120 پس از میلاد که کاملترین تصور و درک را از بناهای بزرگ امپراطوری برای ما ایجاد میکند نام برد.
بیزانس«روم شرقی»:
هنگام که امپراطوری روم در غرب سرانجام در برابر مهاجمان در 476 سر فرود آورد. نشان اداری امپراطوری ب امپراطور شرقی بیزانس «روم شرقی» فرستاده شد. بیزانتینها خو درا جانشینان نخستین امپراطور روم میدانستند. و اگر محدوده جغرافیایی در نظر گرفته نشود، معماری بیزانس تداوم مستقیم سنت کلاسیک است. جنگ در مرزهای شرقی مانع میشد که امپراطوران شرقی سرزمینهای امپراطوری دوباره متحد و یکپارچه شوند. اما امپراطوری ژوستینان در 532 قراردادی با ایرانیان امضاء کرد که سربازان او را برای فتح مجدد – آمد چه محدود – ایالتهای از دست رفته در آفریقا و حتی روم آزاد گذاشت.
تاخت و تاز بربرها در غرب و ظهور اسلام در شرق نیروی پیروزی را با یک عقب نشینی طولانی تبدیل کرد، اما طی 9 قرن بعد عصر با عظمت ژوستینیان در قالب ساختمانهای کوچک مانند ساختمان آجری گنبد کلیسای آپوستل مقدس در تسالونیک «تصویر c» در سال 1315 زنده ماند و تداوم یافت.
از دیگر بناهای معروف این دوره میتوان به بزرگترین ساختمان امپراطوری شرقی ایاصوفیا «تصویر d» در استانبول – کلیسای سنت دیمتریوس در تسالوتیک «تصویر e» در 475 – سرستونهای تزئین شده «تصویر a و b» هنگامی که آخرین امپراطوری رومی، استانبول را در سال 1453 ترک کرد معماری کلاسیک بیزانس به پایان رسید اما میراث آن در ساختمانهای اروپائی شرقی و حتی در ساختمانهای عثمانی تداوم یافت.
کتاب تاریخ سبکهای معماری
1-رماتسک:
به منظور تعیین و ارزیابی کاراکترهای یک جنبش معماری، معمولاً مرسوم است که ابتدا به یک سری از بناهای مهم و وزین توجه شود. در این رابطه چنانچه در باره ساختمانهای منفرد سخن به میان آمد، اساساً بی نتیجه و تصعنی خواهد بود، زیرا دستیابی به نتایج مهمتر در باره کارها و تجارب معماری رمانسک، در مطالعه تغییرات پیوسته ناشی از جریانات و حوادث محیط امکان پذیر است، و سیستم متحد این تغییرات، یعنی شهر، به میزان قابل توجهی دارای معنایی برتر نسبت به ساختمانها میباشد.
در هیچ یک از قرون گذشته ابتکارات شهری به قدر این دوران زنده و پویا و مملو از نتایج و اندیشه نبوده است. در این زمان اکثر شهرهای مهم دنیای غرب به طور ریشهای دستخوش تغییر و تحول شده و خیلی از شهرهای جدید دیگر در این دوره پی ریزی شده در اعصار بعدی حول نقاط اولیهای که توسط سازندگان رمی به وجود آمدهاند، گسترده شدند.
شهرهای جدید در اشکال اولیه از فرم شطرنجی دوران باستان تبعیت کرد. و کم کم بعد از توسعه و گسترش، شهرکهای اطراف را در بر گرفته مانند: برخی از شهرهای قرون وسطا، مخصوصاً ایتالیا، بر روی مراکز اولیه مستقر و شکل گرفته، مانند فلورانس، بلونیا، لوکا، میلان، کلونیا، وین.
به این ترتیب ارگانیزمی با خطوط غیر مستقیم شکل میگیرد، که محدودیتهایی را داخل شهرهای رمی سبب شده و تاکید بر تبعیت از این منطق میشود یعنی ارگانیزم جدید سعی داشت تا با طرح شبکههای شطرنجی اولیه ادغام و آن را تحت تأثیر قرار میدهد.
2-گوتیک
غرب پس از چند قرن تهاجم، جنگ و ویرانی در قرن دوازدهم به دورهای از آرامش نسبی و ثبات رسید و مراکز آموزشی در شهرهای کلیسایی توسعه یافت. جنگهای صلیبی پیشرفت مسلمانان را متوقف کرد و سفرهای امنتری را در جنوب اروپا و فلسطین ممکن کرد. دوباره دستاوردهای فکری روم که آثاری از آن در کتابخانههای رهبانی نگهداری شده بود، مورد توجه قرار گرفت. کشیشان مطلع و ثروتمند از کلیساهای کلاسیک روم و بناهای یادمانی کنسانتین در فلسطین دیدن کردند و کلیساهای خودشان را با مرزهایی حجیم، تزئینات وفضاهای داخلی زمخت مانند بربرها ملاحظه کردند.
گذشت قرنها، اسطوره و جادوی روم را از بین نبرده بود، اما تداوم غیر منقطع تمدن از میان رفته بود. احساس پیشرفت تاریخ از میان رفته بود و هنرمندان ساده دلانه شکلهای باستانی را با ظاهری جدید تصویر میکردند. باورهای خرافی و شکل رمزآمیز مسیحیت اذهان را به سوی جهان رمزی سمبلها و اسطورههایی که نوعی واقعیت مانند جهان فیزیکی به دست آورده بودند، متوجه ما کرد. وقتی که سازندگان کلیساهای جامع در جستجوی خلق ساختمانهایی به سبک باستانی بودند، علاقهای به باز تولید دقیق آنها نداشتند، اما ابعاد سمبولیک و برخی از خصوصیات معماری آنها را تکرار و تقلید میکردند. در فرانسهی شرقی در سال 1089، کلونی «شکل a» مرکز نیرومند رهبری راهبان فرقهی کلونی برای رقابت با سنت پتز در رم بازسازی شد. ساختمان جدید در زمینهی تزئینات کلاسیک غنی بود اما دارای نخستین نمونه از قوس نوک تیز بود که از ساختمانهای عربی که در سیسیل، اسپانیا یا فلسطین دیده میشد، تقلید شده بود.
به طور کلی پیشرفت قابل ملاحظهای در اسکلت بندی ساختمانی پدید آمد که همراه با مزیتهای ساختمانسازی با قوسهای نوک تیز معماران را قادر کرد که ساختمانهای بلندتر و سبکتری با پنجرههایی بزرگتر بسازند. همان گونه که روش ساختمان سازی از کلیسای جامع نوین (b) تا لئون (c) بهبود مییافت، سرانجام ردیف پیوستهی ستونها مانند آنهایی که در کلیساهای اواخر دوره رومی یافت میشد، به دست آمد.
در اواخر این قرن، تجدید حیات لاتین به پایان رسید. ابداعات ساختمانی در کلیساهای جامع فرصتهای تازهای پدید آورده بود. در کلیسای جامع چارترز (شکلd) آرمان معماری کلاسیک به سبب ارتفاع ساختمان و کاربرد شیشه در آن محور پایمال شد. اینکه معماری قرون وسطی سبک خودش را برای الهام داشت، اما این شیوهای بود که از منظر وی تیره و مبهم روم پدید آمده بود.
3-رنسانس:
زندگی شهری در ایتالیا ویرانی ناشی از دوران تاریکی را همچنان با خود داشت و بعضی از دولت شهرها در قرون وسطی به جمهوریهای خودگردان و آزاد از اطاعت رعیتوار به شاهان و دوکهای زمیندار تبدیل شدند آزادی موجب تسریع کمان فرهنگ شهری و رشد صنعت کارخانهای شد. در پی ثبات اشرافیت تجاری این دولت – شهرها که در تقاطع راههای اروپا، جهان اسلام و بیزانس واقع شده بودند به بانکداران اروپا تبدیل شدند و ثروت و قدرت زیادی نزد خود متمرکز کردند، که تنها توسط قدرت قابل ملاحظهی سیاستمداران داخلی شهرها و رقابت شدید بین دولتهای کوچک برای تجارت، سرزمین، منزلت هنری مهار میشدند.
ظرافت شکنندهی گوتیک پیشرفته هرگز در ایتالیای مرکزی جایگاهی نیافت و برخورد با هنر نوعی واقعگرایی انقلابی را در قرن 130 وقتی هنر تحت سیطرهی سمبل و قراردادها بود، موجب شد علاقه به ادبیات روم قدیم در قرن 14 منجر به رهایی از دست نوشتههای کتابخانههای رهبانی شود و فلسفهای جدید، یعنی انسان گرایی، مسیحیت و اندیشهی غیر دینی را آشتی داد. نخستین موطن انسان گرایی دولت – شهر فلورانس بود جایی که خانوادههای برجستهاش حامیان پرشور آن بودند.
انقلاب هنری بزرگ، معروف به رنسانس، از این سرزمین حاصلخیز در اوایل قرن پانزدهم پدید امد. هنرمندان عصر رنسانس با خود آگاهی الهام گرفته از روم باستان و با طرد گوتیک جامعه را با انفجار نوآوریها دگرگون کردند. معماران ویرانههای فراموش شدهی روم را مطالعه کردند تا بناهایی خلق کنند که نیازهای جامعهای را که از فئودالیزم قرون وسطی سر بیرون میآورد، تأمین کنند.
میکلوتودر 1440 کاخ خانوادهی مدیچی (a) را باکارکردهای مسکونی، تجاری و نیز به عنوان قلعهای نظامی طراحی کرد. برای جلوگیری از جمله و انتقام و بیگانگانی که به شهرهای ایتالیا آسیب میرساندند، همیشه این نوع خانه – شهرهای بزرگ طراحی میشد.
امام میکلرزو سبک کلاسیک را به طرح سنتی اضافه کرد. دیوارها از سه ردیف سطح صاف واقع در روی یکدیگر تشکیل میشود و هر کدام از آنها توسط ردیفی افقی از سنگ که خط سه ردیف سطح صاف واقع در روی یکدیگر تشکیل میشد و هرکدام از آنها توسط ردیفی افقی از سنگ که خط منظمی از پنجرههای قوس دار را نگه میداشت،تقسیم میشد. ترکیب نما به وسیلهی پیش آمادگیهای آویختهی عظیم کلاسیک و قرنیز پوشیده شده که جای برج و باروی سنتی را گرفت وقتی آلبرتی دانشمند و معمای بزرگ،کلیسای سن آنوریا را در مانتوا (b) در 1470 در پایان زندگی خود طراحی کرد، نمونههای مشخص تر از معماری کلاسیک را برای پیروی در مقابل خود داشت و از فضاهای طاقدار رومی مانند با سلیکیای کنستانتسین (ص 14) الهام میگرفت.
رنسانس اولیه در ایتالیا، رویدادی فکر بود که اروپا را به جهان مدرن وارد کرد. نوعی آگاهی و درک تازه از تاریخ همراه با نیروی اصالت موجب خلق معماری کلاسیک جدید بازیابی فراوان شد.
باروک
اروپا ازاواسط قرن شانزدهم به مدت صد سال بطور مداوم در جنگ غوطه ور بود چنان که پروتستانها و کاتولیکها برای عقایدشان ملتها برای استقلال خود و طبقات کسب و بازرگان برای آزادی خود میجنگیدند کلیسای رومی که به وسیلهی نهضت پروتستانها متلاطم شد در یک سختگیری مبارزه جویانه و بی رحمانهی ملهم از اسپانیا بر ضد اصلاحاتی که برای عقب راندن موج پروتستانگرایی طراحی شده بود صفوف خود را آلوده کرد. در حدود 1625، اصلاح ستیزان مطمئن شدند که پروتستان گرایی اگر هم شکست نخورده شد قابل کنترل است و روشهای خشونت آمیز را کنار گذاشتند و به تبلیغات فریبنده روی آوردند یک سبک هنری و معماری برای تأمین نیازهای این روح جدید خود عفو کردن پدید آمد. این سبک موسوم به باروک به شکلهای گوناگون هر ناحیه از اروپا را که از محرومیتهای ناشی از جنگ بهبود یافته بود، در نوردید. معماری کلاسیک تا این زمان خود را در هر جا جلوهگر میساخت و با اقتباس و پذیرش جهانی پاروک، تمام قاره برای نخستین مرتبه از قرن سیزدهم در یک نوع معماری با هم سهیم و مشترک شدند.
نخستین بناهایی که در فرانسه بقایای سنت گوتیک را کنار نهادند، از سبک سر سخت ایتالیا استفاده کردند که موجب تولد باروک شد این نخستین ابداع قسمت بهار شدهتری در فرانسه ایجاد کرد که از وسوسه و انجام افراط در ایتالیا و اسپانیا جلوگیری کرد کلیسای سوربن (b) که بوسیلهی ژاک لومرسیه در 635 شروع شد یک از نخستین نمونههای این سبک ایتالیایی در فرانسه بود تزئینات غنی اما استادانهای کلاسیک، فاصله گذاری متنوع سطح متشکل از ستونهای متمرکز بر روی در ورودی مرکزی، و قرار گرفتن یک گنبد جالب توجه سر بالای آنها، ساختمانها و ابنیه بناهای شصت سال پیش رم کرد.
قدرت سیاسی فرانسه در قرن هفدهم موجب ارائه و معرفی سبک جدید به همسایگان شمال آن شد وقتی که جنگ داخلی در انگلستان به پایان رسید و پادشاه از تبعید فرانسه بازگشت، معماری باروک برای یک برنامهی فعال بازسازی الگو قرار گرفت به طوری که شاه خلق بناهای بزرگی مانند کاخ بلنهایم (c) هستیم که به وسیلهی معماران وانبردوهاکسمور ساخته شد.
نمایش و ظاهر با ابهت باروک کمک بزرگ و ماندگاری به سمت کلاسیک بود اگرچه باروک برای دستیابی به آزادی و ابتکار خود بر گسستن همنوایی یا رنسانس و انحراف عمدی منریسم تاکید داشت، معماری باروک در بسیاری از جنبهها به آزادی موجود در معمار کلاسیک روم باستان نزدیک تر بود.
روکوکو
در مقابل برتیانیا که نقش رهبری قدرت پروتستان را در اختیار گرفت و از گسترش باروک رویگردان شد، کنسورهای کاتولیک روی، طرح باروک را در سطوحی ورای خیال و افراط مورد استفاده قرار دادند. در نیمهی نخست قرن هیجدهم در اسپانیا، فرانسه، ایتالیا و دولتهای اروپای مرکزی، نمایش وزیر باروک به سبب تجزیه شکنندهی هر عنصری که زمخت به نظر میرسید به تزئینات شلوغ در نما وجنبههای بصری تظاهر گونه دگرگون شد. به نظر میآید موطن طبیعی روکوکو اسپانیا بوده است یعنی سرزمینی که، معماری کلاسیک در خالصترین شکلهایش هرگز پدیدهای بیش از یک احساس سطحی پدید نیاورد. هشتصد سال خلافت اسلامی سرانجام در1494 به پایان رسید اما با این حال میراث تزئینات اعراب برای نوعی معماری را فریب پدید آورد. یک شیوهی رسمی که توسط پادشاهان راهب در منزل هفدهم آغاز شده بود، در قرن هیجدهم رها شد و باروک طبیعی دوباره ظاهر شد برای نخستین مرتبه به سبب اقبال عمومی و گسترده تقویت شد. در ورود آسایشگاهی در مادرید (ل) به وسیله 1722 طراحی شده تقریباً پیشینهی منریست کلاسیک را در سطحی از سنگ حجاری شده در انبوهی از تزئینات متشکل از گلها،جواهرات، میوهها، آبشارهایی از پرده و تعداد بیشماری ازجزئیات کلاسیک سنتی تغییر شکل داد. این هنر تقریباً کلاسیک و شوریده و شلوغ مشتاقانه توسط تمدنهای مغلوب سرخ پوستی در مرکز و جنوب آمریکا که با هنر بومی آنان به نحو شگفتآوری شباهت محتوایی داشت، جذب شد.
همچنان که دولتهای کوچک آلمانی به تدریج وحشتجنگهای سی ساله را فراموش میکردند و اطرانیس آسایش و آزادی را تجربه میکرد و ترکها را از دروازههای وین در 1683 عقب راندند، جامعهای متعالی در اروپای مرکزی که امپراطوران اسقفها و دوکهای بزرگ برای شخصیت و هویت هنری با یکدیگر رقابت میکردند، پدید آمد. معماران محلی جانشین معماران ایتالیایی شدند و نوع روکوکوی ناحیهای بسیار کامل پیرامون کلیسا و کاخ توسعه یافت این سبک چنان با تمایلات اهالی سازگار بود که بصورت فعال به بخشی از هنر روزمرهی عامهی مردم تبدیل گردید. بناهای بزرگ مانند زوینگر در درسن، محوطهای تشریفاتی با فضاهای ورودی مجلل (c) که توسط پوپولمان در 1711 ساخته شده، از نمونههای مشابه اسپانیایی خود ظریفتر و زیباتر هستند معماران جزئیات سنتی را جدای از یکدیگر و اندکی فراتر از شکلهای کلاسیک به کار برده و آنها را در ترکیبی تازه از تزئیناتی جالب متشکل از منحنیها و منحنیها زوج، سایه روشنها و برجستگیها به کار بردهاند.
روکوکو اساً نوعی تزئینات بود که در بهترین حالت با نوعی معماری ترکیب میشد و از آن میشد برای اجزای داخلی مبلمان و اشیاء ساخته شده استفاده کرد و به این شکل اساساً از طریق فرانسه راه خود را به معمار استوارتر بریتانیا گشود. چنان که در سرستون (a) و (b) نشان میدهند که روکوکو با توجه به آزادی چشمگیر و تقارن موردی واقعاً در طراحی کلاسیک از لحاظ تأثیر نپذیرفتن از آرمانهای معماری باستان متمایز و یگانه بوده است.
کلاسیسیم جدید (نئو کلاسیسم) (کلاسیسزم).
اروپا در قرن هیجدهم، شروع به کنار گذاشتن نظامهای قدیمی حکومتی خود کرد. فلسفههای جدید، آموزش بهتر بشر وثروت روزافزون حاصل از تجارب و انقلاب صنعتی طبقههای متوسط رو به رشد را نسبت به دیکتاتور موروثی پادشاهان و ملکهها برانگیخت در اواسط قرن،روندی در جریان بود که منجر به انقلاب جمهوری خواهان در آمریکا و فرانسه و نوعی حکومت سلطنتی ضعیف در بریتانیا شد.
روش جدید تفکر هنگامی ظهور کرد که مردم از تحمل بار سنگین ترایخ فرهنگی خود روی گرداندند و در پی آن بودند تا در پناه خلوص و سادگی پنداری سرچشمههای فرهنگی اولیهی خود به بالندگی تازهای دست یابند. فلاسفه در پی حقیقت اساسی، به زندگی و خصوصیت طبیعی انسان، فارغ از قراردادهای اجتماعی توجه کردند. مطالعهی تاریخ صرفاًبه منظور بررسی خود آن و اکتشافات باستانشناسی، هنرمندان و معماران را به جستجوی منابع الهام هنری به بازسازی دقیق آثار گذشته هدایت کرد. زمینداران به بازسازی کلیساهای ویران شده پرداختند و اشراف انگلیسی عازم تماشای ویرانههای یونان و روم شدند. احیاء گوتیک شروع شد و اروپا و آمریکا دورهای از ارتباط رومانتیک با گذشته وارد شدند که تاکنون ادامه یافت هاست. در 1740 معماران در آکادمی فرانسه در طرحهایی ابداع کردند که بر پایهی تصور آنان از بناهای یادمانی باستانی از شهر رم استوار بود که نخستین نمونههای روند جدید در کلاسیک، یعنی نئو کلاسیسزم به شمار میآمد. یک باستان شناس بررسی مرسوم به وینکلمان هنر یونان را در 1754 به غرب معرفی کرد. تصاویری از معماری یونان باستان در 1762 به وسیلهی معماران بریتانیایی «استوارت» و «روب» چاپ و منتشر شد که نوعی سادگی را نشان میداد که معاصران را سخت به تعجب آورد در همان زمان، معمار اسکاتلندی رابرت آدام با انتشار کتابهایی از معماری بناهای پیچیدهتر رم باستان نامآورده شد و معماری پالادیان بریتانیا را به تفسیرهایی دقیق از مطالعاتش مانند انجمن سلطنتی هنرها از 1772 دگرگون کرد.
رهبران انقلابی در پایان قرن، جمهوریخواهان یونان باستان روم زا همچون اسلاف خود مینگریستند و معماری جدید بیان روشنی به آرزوهای آنان داد در ایالتهای انقلابی شمال آفریقا، یونان و روم با شوقی یکسان پذیرفته شدند و توماس جفرسون، سومین رئیس جمهور حکومت جدید، شخصاً دانشگاه و کتابخانه جدیدی در شارلوت ویل ویرجینیا در 1817 طرایح کرد به یانتئن در روم خیلی شباهت داشت و معمارانی مانند بوله و ولد با طرحهایی شامل نوعی سادگی بدوی که از بناهای ابتدایی یونان باستان و یادمانها روم نشأت گرفته بود، به استقبال انقلاب سیاسی رفتند.
طرحهای ابداعی آنان شامل طرحهایی برابر شهرها و بناهای یادمانی میشد که تئوریهای سیاسی و آرمانهایی نمادی را بیان میکرد. طرحهایی مانند خانهای که به وسیلهی لدو ترسیم شده جلوههایی از نخستین از دقت زیاد در مرحله آخر نئوکلاسیسزم است که وارد جهان تغییر شکل یافته در قرن 19 میشود.
«پیشگفتار»
مدرنیسم چیست؟ اثر چارلز جنگز
دورة مدرن که به نظر میرسید برای همیشه دوام مییابد بتندی جزئی از گذشته میگردد. مرحلة صنعتی بسرعت جای خویش را به دورة فرا صنعتی میدهد؛ کار کارخانهای به دفاتر و منازل منتقل میگردد و در هنرها سنت نو به ترکیبی از سنتهای بسیار میانجامد. حتی کسانی که هنوز خو درا معماران و هنرمندان مدرن مینامند، به اطراف و ورای خویش چشم دوختهاند تا مصمم شوند که چه سبکها و ارزشهایی را باید ادامه دهند دورة پست – مدرن زمان انتخابهای مداوم است. دورهای که هیچ روش تثبیت شدهای را نمیتوان بیخود آگاهانه و کنایه دنبال کرد؛ زیرا به نظر میرسد تمامی سنتها به نوعی اعتبار دارند بخشی از این پدیده حاصل همان چیزی است که به ان انفجار اطلاعاتی میگویند؛ دورة سازمان یافته و ارتباطات جوانی در واقع پست مدرنیسم اصولاً تلفیقی گزینشی هر سنت با سیاق پیش از خودش میباشد، هم ادامة مدرنیسم است و هم فراتر از آن رفتن. ظاهراً مفهوم پست – مدرنیسم را اولین بار نویسندهی اسپانیایی، فدریکودرانیس به سال 1934 در اثرش به نام «گزیده شعر اسپانیولی و هیسپانو آمریکایی» بکار برد و تمامی نظرهای منتقدان و نشستهای افراد از جمله گامبریج، هویسین، ویلیام باروز و فولر در مورد پست مدرنیسم اینست که با وجود رشد و حرکت پیوستة آن دستکم تا زمانی که متوقف نگردد، هیچ پاسخ قطعی برای آن وجود ندارد.
مدرن ولیت – مدرن (مدرنیسم):
آیین حاکم مدرنیسم در معماری را میتوان بهبودی عملگرا نامید که اعتقاد آن «کار بیشتر با امکانات کمتر» بود همانطور که با کمینستر فولر میگفت؛ و اینکه مشکلات اجتماعی به آهستگی از بین خواهند رفت. به نظر میرسد پیشرفت فنی در حوزههای محدودی نظیر پزشکی این باور را که هنوز برای لیت – مدرنیستها معتبری میباشد تأیید میکند.
بنابراین معماری مدرن را سبکی جهانی و بینالمللی دانست که از واقعیت ابزارهای سازهای جدید و مطابق با جامعة نوین صنعتی به پا خاست و هدفش دگرگون سازی جامعه هم در مذاق وهم در ساختار اجتماعیش بود اما در این مدرنیسم چیزی خلاف قاعده وجود دارد که هم بسیار غالب است و هم منتقدین آنرا فراموش میکنند و آن اینکه با مدرنیستهای رایج در فلسفه و دیگر هنرها کاملاً متضاد است چون آنها اصلاً خوش بین و ترقی خواه نیستند و بالاخره در بسیاری نشستها هنرمندان گیج شده بودند که آیا حامل پست مدرنیسم هستند یا مخالف آن؟
پست مدرنیسم در معماری واقعبین و در تفکر اجتماعیش تکنوکرات است و از حدود 1960 بسیاری از باوراه و ارزشهای سبکی مدرنیسم را به شیوهای تشدید شده در جهت احیای یک زبان نارسا (یا کلیشهای شده) در خود جای داده است.
پست مدرنیسم
پست مدرنیسم همانند مدرنیسم، در هر هنری دارای انگیزهها و چارچوب زمانی متفاوتی است. برای نخستین بار درج آن در ضمیر ناخودآگاه معماری بر عهدة جوزف هادنات همکار والتر پیوس در هاروارد